یک پرسش...................................................اندیشه

 یادداشت امروز من دو پرسش است از تمامی دوستانی که این وبلاگ رو بازدید می کنند
خواهشمندم به این پرسش ها پاسخ دهند

اکنون سال های عمر شما می گذرد.
تا به اینجای کار چقدر در رسیدن به اهداف خود موفق بوده اید؟
اگر در رسیدن به تمامی اهداف خود موفق نبوده اید آیا برنامه ای برای آن ها دارید؟

بسیار از توجه شما عزیزان سپاسگزارم

نظرات 10 + ارسال نظر
امیر جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:57 ق.ظ http://khate-kaj.blogsky.com

سلام
من به ۵۰٪خواسته هام رسیدم
ولی در مورد بقیه اش سردر گم هستم
موفق باشی

اندیشه جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:58 ق.ظ

خوب
از خودم شروع می کنم
من در زندگی اهداف بیشماری داشته ام
ولی اهداف بسیار مهم من اندک است.
تا به اینجای کار در رسیدن به عمده ی اهداف زندگی موفق بوده ام و برای آن دسته از اهدافی که در رسیدن به آنها ناموفق بوده ام برنامه های گسترده ای دارم.
امیدوارم که آن قلل را نیز فتح کنم

[ بدون نام ] جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:19 ق.ظ http://karamel.blogsky.com

۱ـ همیشه اگر هدف خاصی نداشته باشی خیلی موفق تری.من هیچ وقت هدف خاصی نداشتم
۲ـ طبعا وقتی هدفی نداشته باشی احتیاج به برنامه ریزی هم نداری و این مهمترین خاصیت بی هدفیه

شازده خانوم جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:11 ق.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

۱.میتونم به جرات بگم خیلی زیاد.
۲.هنوز نه متاسفانه ولی تجربه زندگی بهم نشون داده تا وقتی خودم نخوام هدفم عملی نمیشه.باید خواست...بهش توجه کرد و براش تلاش کرد در غیر این صورت فقط یه رویا میشه
راستی لینکتو در همراهانم گذاشتم.موفق باشی

سهیک*** جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ق.ظ http://www.tabar.blogsky.com

اندیشه گرامی با درودی گرم............................***
درپاسخ به سئوال شما.
به باورمن بایددر ابتدا اهداف را دسته بندی کرد
وبعد بررسی نمود که در کدامیک و تا چه حد دررسیدن و یا نزدیک شدن به آن موفق بوده ایم
به باورمن مهم ترین هدف بایستی گام نهادن درراه کسب دانایی و آگاهی و مجهزشدن به دانش زمان باشد که این خودمی تواند تلاشی باشد برای بدست پیداکردن آن شاه کلید ! کلیدی برای گشودن درب راه هایی که ما را بسوی اهداف متفاوت رهنمون می نماید.
طبیعی است که هیچ کس نمی تواند درزندگی به هدف های آرمانی خود بگونه ای کامل برسد ولی این به معنی عدم تلاش نیست ..امید تنها نیرویی است که مارادررسیدن نسبی به اهداف از پیش برنامه ریزی شده خودمان میرساند.
که خودزایش امید در انسان نیز باز تابع شرایط زیست محیطی است....... بهرروی قابل دسترس بودن هدف با تو جه به میزان توانائی ها هم در این راه بسیار مهم خواهد بود............
تندرست و شادکام و هم چنان هدفمندزندگی کنی نازنین.

خر بزرگ***** جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:02 ب.ظ http://shar-e-khar2khar.blogsky.com

دوست عزیز سلام
من هرچی دنبال هدف می دوم بهش نمی رسم
واون هی از من دور و دور ترمی شه!!
نمی دو نم شاید که خیلی خرم اینطوریه
دوست شما ............خر

فرشاد شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:25 ب.ظ http://www.irooni.tk

دوست عزیز امادم برای تبادل لو گو حتما برام پیغام بزار منتظرتم

ژیلا یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:24 ق.ظ http://bia2zhila.blogsky.com

سلام به اندیشه ی مهربان!
راستش من هنوز به همه ی اهدافم نرسیدم٬
که احتما لا به بعضی از هدف هام هم نخواهم رسید(ناراحت)

راستی من آپم.
منو فراموش نتون دیده مهربون..

نگاه سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:49 ق.ظ http://darnegaheman.blogsky.com

دوست عزیز.راستش بهتر بود می پرسیدی هدف شما از زندگی کردن چیه؟به هر حال ما به خواست خود به این دنیا نیا مده ایم اما خدا آن قدر عادل بوده که کجا بودن در آن دنیا را به خواست خودمان بگذارد.یکی از هدف های من رسیدن به بهشت جاودانه که می تونه کسانی مثل من و توی آرمان گرا را راضی کنه و مطمئنآ‌ بهش نرسیدم.ولی سعیم را می کنم.هدف دیگر من فهمیدن است آن قدر چیز برای فهمیدن هست که هیچ وقت تموم نمی شه.حتی فهمیدن چگونگی قرار دادن عکس در قالب وبلاک من را خوشحال می کند و یکی از بزرگترین چیز هایی که دوست دارم بفهمم خداست.بعد از اون رسیدن به عشقه زمینیمه که خوب هنوز بهش نرسیدم و هیچ سعیی هم نمی کنم چون از بس سعی کردم و ضایم کرد خسته شدم و دیگه موفق بودن و خوشبخت بودن در زندگیمه که این یکی را خدا را شکر نسبتآ دارم.

spring چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:07 ب.ظ

عزیزم،
من که از تو چند تا پیراهن بیشتر پاره کرده​م اینطوری به زندگی نگاه می​کنم:
زندگی یه مسیر بسته​ست، از هر جا که شروع کنی بعد از اینکه یه دور کامل زدی دوباره به همونجا می​رسی. در آخر این مسیر مقصودی در انتظار تو نیست. هدف فقط اینه که تو همون موجودی نباشی که اول راه بودی، به عبارتی گوساله به دنیا نیای و گاو از دنیا بری. که آخر راه وقتی خسته و کوفته خواستی بارت رو زمین بذاری از خودت نپرسی خوب حالا که چی؟ من اصلا" واس چی این راه و رفتم؟
هدف این هم هست که این مسافرتی رو که به اجبار باید انجام بدی تبدیل به تفریح کنی، ازش لذت ببری. این البته ابدا" به این معنا نیست که آینده​نگری نکنی، سختیهایی رو که در راه برات پیش میاد نادیده بگیری و خودت رو برای مقابله با اونها آماده نکنی. به طور مثال برای اینکه بتونی لذت ببری از زندگی باید درآمدی داشته باشی متناسب با نیازهات و از راه درست. و برای کسب درآمد هم خودت می​دونی که چیکار باهاس بکنی!!
باید از وسایلی که در اختیارت گذاشته شده، مثل هوش و ذکاوت، سلامت و حتی وقت، نهایت استفاده رو ببری، که بیراهه نری.
باید همراه مناسب داشته باشی، کسانی که مطمئنی همیشه در کنارت می​مونن، برای نفع شخصیشون تو رو نخواهند فروخت، تو رو در مسیر زندگیت کمک خواهن کرد و از همه مهمتر در تو ایجاد انگیزه می​کنن که بخوای بهترین آدمی که میتونی باشی، افرادی که هلت می​دن به طرف جلو ولی پشتت رو هم دارن.
باید در نظر داشته باشی که به کسی یا چیزی که مانع رشدت بشه دل نبندی. از همه بدتر عادت به چیزی نکنی که سرعت و کیفیت سفرت رو به خطر بندازه.
من خودم به شخصه دارم از زندگیم لذت می​برم بنابراین به هدفم رسیده​م! برنامه​م برای آینده هم اینه که همیشه تک تک لحظه​های زندگیم رو محک بزنم ببینم آیا دارم لذت می برم یا چیزی یاد می​گیرم یا هر دو.
اگه این دید رو قبول داری باید بگم که به نظر من تو هم داری بیراهه نمی​ری. نترس، برو جلو!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد