هر کسی نغمه ی خود خواندو از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که یاران بسپارند بیاد
این شعر سالها بصورت خوشنویسی شده در اتاق پدر و مادرم روی دیوار بود
هرگاه به طور اتفاقی به این شعر برخورد می کردم بی تفاوت از کنارش رد می شدم
اما این بار فرق داشت.یک حس غریبی مرا به ایستادن و اندیشیدن واداشت ساعتی نشستم و
فکر کردم.در نزدیکی خودم افرادی را شاهد بودم که عمر خود را تباه کردند و از دنیا رفتند.ای کاش
زاده نشده بودند.
اندکی از آشنایان خود فراتر رفتم و جامعه ی بزرگتری را در نظر گرفتم:
حاکمان سنگدل،قاضیان عادل،دژخیمان،خونخواران،دانشمندان،مخترعان و......
ّهمه ی آدمیان در صحنه ی یکتای هنرمندیشان آمدند و می آیند و خواهند آمد.
همه هم رفتند و می روند و خواهند رفت.
همه و همه نغمه ی خود را می خوانند،خوشا بحال آنانکه نغمه ی شان بخاطر سپرده شود.
هنوز هم سردمداران ستمگر در این دنیا زندگی می کنند........
آخرین اخبار ایران و جهان در بزرگترین آرشیو خبری در ایران. خبر+عکس. :: اخبار را در www.moroorgar.com حرفه ای بخوانید ::
خیلی خوشحالم که برگشتی.مرسی از لطفت.امیدوارم قلمت دیگه ایست شش ماهه نکنه.پاینده و برقرار باشی .
سلام وبلاگ جالبی دارید اگر لینک من رو گذاشتید به من خبر بدید درصمن از توجه شما به وبلاگ بنده متشکرم