همینجوری!.................................................اندیشه

     دلم گرفته بود..........

     نمی دونم چرا هر وقت دلم می گیره یه بار گذشته ام رو مرور می کنم.

     به این می اندیشم که آیا راهی که تا اینجا اومدم درست بوده یا نه؟

     به شکست هایی که داشتم،به موفقیت ها..........

     به پیشامد هایی که زندگیم رو دگرگون کرده..........

      هرچند که تعدادشان انگشت شماره..........

     این دوره سپری میشه و آسمون دلم دوباره آفتابی خواهد شدولی چیزی که جالبه

     اینه که بدم نمیاد هر چند وقت یکباربرم تو خودم و بیلان کارم رو تا به اینجا بررسی 

     کنم.

     آیا در حال انحراف از هدفی هستم که در پیش گرفته ام یا کماکان به نظر خودم

      گام هارو درست برداشتم؟

     تازه داره از زندگی خوشم میاد...........

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:12 ب.ظ http://dastneveshteha.blogsky.com

خوبه که تازه از زندگی خوشت اومده ... بگو چی شد که اینجوری شد . تعریف کن

spring یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:12 ق.ظ

چی شده عزیزم؟ زیاد غصه نخور درست می​شه.
گاهی وقتی نوشته​هات رو می​خونم سرشار از غرور می​شم. داری بزرگ می​شی​ها!! *:
فقط می​خواستم بگم که در این حسابرسی​هات زیاد به خودت سخت نگیر، سعی کن همه ابعاد وجودیت رو بپذیری، همینطوری خوبی، نمی​خواد عوض شی!*:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد