دستهای فراوان....................... اندیشه

قطره ی باران

نمی برخاک و جلوه ای برگلبرگ

وهیچ...........

باران........ فشرده قطره های زلال است

دست من........ قطره........ ودست تو نیز

ما می توانیم در هم فشرده شویم

برویانیم و سبز کنیم

خاک تشنه چشم براه باران است.

دست............. قطره.......... دستها.......... باران

ماغ دستهای فراوانیم...

قطره های جدا ازهم......... باران شویم.......... باران