انسان...............................سیاوش کسرایی(با اندکی تلخیص)

پایان گرفت دوری و اینک من..........

با نام مهر به سخن باز می کنم..........

از دوست داشتن آغاز می کنم..........

انگار آسمان و زمین جفت می شوند..........

انگار می برندم با سقف آسمان..........

در دشتهای سبز فلک چشم آفتاب..........

 گردیده رهنما..........

 در قصر نیلگون فانوس..........

 ماهتاب افکنده شعله ها..........

با بالهای عشق..........

پرواز می کنم..........

با من ستارگان همه پرواز می کنند..........

دستم پر از ستاره و چشمم پر از نگاه..........

آغوش می گشایم..........

دوشیزگان ابر به من ناز می کنند..........