ستاره

منم مثل خیلی های دیگه یه ستاره تو آسمون داشتم. 

 

این یکی از همه درخشان تر بود حتی رنگشم فرق می کرد. 

 

خیلی وقتا می رفتم لب پنجره با اون درددل می کردم. 

 

هرچی تو دلم بود باهاش درمیون می ذاشتم.همه ی رازامو بهش گفته بودم. 

 

خیلی بهش عادت کرده بودم کم کم هرشب کارم این شده بود که یه ساعت بهش زل بزنم و باهاش صحبت کنم. 

 

گاهی وقتا واسش گریه می کردم.آرزو می کردم که ایکاش اینقدر نزدیکم بود تا تو گرماش غرق شم ببوسمش و هرشب کنارم باشه تا اینکه...  

 

 

 

چند شبی بود که نمی دیدمش. 

 

احساس می کردم آسمون خالی شده... کم نور تر از همیشه شده... 

 

خیلی شکسته  شده بودم دیگه به خودم قبولونده بودم که منو ول کرده و رفته ستاره ی یکی دیگه شده. 

 

بعد از چند شب یه خبر از تلویزیون شنیدم... 

 

یک ماهواره به دلیل نقص فنی منهدم شد... 

 

    

نظرات 3 + ارسال نظر
DELAK پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 ب.ظ http://DELAK.BLOGSKY.COM

ما رها تر از باد به هم می رسیم اگر بال آرزوهایمان نشکند
آرزو چقدر زیباست
آرزو های ما
اگر به آنها برسیم
" دنیا را پر از شکوفه خواهیم کرد "
ولی نه
" شکوفه های دنیا را رنگ آمیزی خواهیم کرد"
شاید روزی نقاش شدیم " نقاش آرزو ها ".
در ذهن خود تصویر یک...............
با سلام
اوینار به روز است
منتظر حضور سبز و نظرات سازنده شما هستم

یاسمن پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ق.ظ http://mehrabooni-sedaghat.blogfa.com/

ستاره تو اسمون .. مدتهاست که ستاره من کنارمه..

ناشناس دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:01 ب.ظ

بسیار زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد