درحضورم باش..............................................اوشو

درحضور باش...
م...
مهم نیست کجا:
تمام و کمال در حضورباش....
و
تنها با حضور توست که
هرحرکت کوچک............
شعله فروزانی خواهدشد...
و
وخواهی دید که تمامی بودن تو...
به کاروانی از نور مبدل خواهد شد.......

حقیقت......................................................بوبن

حقیقت کجاست؟
همین نزدیکی ها.
ح
حقیقت در انتهای راه نیست
خودراه است.
ح
حقیقت در برابرمانیست...دردرون ماست.
م
ما همان گونه درحقیقت غوطه وریم
که کودکان در آبی سردو زلال.

محبوبم...................خلیل جبران.....................اندیشه

محبوبم.........
اشکهایت را پاک کن
زیرا عشفی که چشمان ماراگشوده و ما را
خام خویش ساخته موهبت
صبوری و شکیبایی را نیز بماارزانی می دارد
اشکهایت را پاک کن و آرام بگیر
زیرا ما با عشق میثاق بسته ایم
وبرای آن عشق است که رنج
نداری...تلخی و بینوایی را
تاب می آوریم.

به مردم گوش کن................اوشو.....................اندیشه

مردم را عاشق شو
درروح ایشان جستجوکن
اگرچنین کنی نیازی به سینما نداری
ونیازی به خواندن داستان نیست.
هرانسان داستان و فیلم های بسیاری در خوددارد
..........
چرا بمردم گوش نمی دهیم؟
چراجهره در چهره به مردم نظر نمی افکنیم...
چرادست آنها را در دست نمی فشریم.